Friday, 6 July 2012

هفت یک

راف ، یه دقیقه اون بوقتو بذار کنار ، راه حل رفع توقیف بوقت هم با من ، بشین ! میگم به نظرت آریل تبصره ما قبل آخر فصل یکی مونده به آخرو رو میدونه؟ همون که اگه طرف خودکشی کرده باشه اونوقت آریل میتونه از هر راهی ، تاکید میکنم "هر راهی" روح طرف رو از تنش بیرون بکشه ؟!

Tuesday, 15 May 2012

شش یک

خیلی خارجی - خیلی شب - خیلی

لو (در حالیکه به نظر "خیلی" معصوم میاد ) : آریل ! خیلی دلم میخواد بدونم تو صورتجلسات ،  اون بطری های "شیواز" رو جطوری توجیه میکنی ؟

Saturday, 12 May 2012

{هیک!}
"اوی لوسیفر! می گم این عرقش زیادی خیلی خوبه این دفعه، یا اونا ممه ان که من می بینم رزیر لباسات؟!"
.....
"مزخرف تحویل من بدی با داس نصفت می کنم! من ممکنه یه ذره شنگول باشم ولی می دونم که بال رو کمر در می آد نه رو سینه"
{هیک} 

Wednesday, 25 April 2012

"هیک!"
{سکسکه}
"عرض شود که، ببین، طرف آگهی داده برای دوره ی ساختن تخم مرغ تقلبی، خوب؟"
"هیک!"
"بعد دوره هه تقلبیه خودش. یعنی مادر قح_به با وعده ی آموزش کلاه برداری، کلاه برداری می کنه. خوب همچین جونوری رو جونشو که نمی نونم بگیرم، لااقل بذار یه انگشتی برسانم به اش"
"هیک!"
{سکسکه}

Friday, 13 April 2012

پنج یک

راستش مایک دیگه نمیدونم من دارم وسوسه میکنم آدما رو برای خودکشی یا آریل داره اونا رو میکشه با وسوسه

Thursday, 12 April 2012

{هیک!}
"اوی لوسیفر! می گم این عرقش زیادی خیلی خوبه این دفعه، یا اونا ممه ان که من می بینم رزیر لباسات؟!"
.....
"مزخرف تحویل من بدی با داس نصفت می کنم! من ممکنه یه ذره شنگول باشم ولی می دونم که بال رو کمر در می آد نه رو سینه"
{هیک}

Monday, 2 April 2012

چهار یک

خودت ميدونی راف ، اما اگه اينقدر پاتيل بوده كه فرق تو رو با گابريل نميدونه فكر ميكنی فرق بوق تو رو با نی بامبو ميفهميده؟

Thursday, 29 March 2012

نه، گابریل، من آن شب پاتیل بودم درست، بوق توقیفیت هم به دیوار تکیه بود درست، ولی، من توی بوقت ادرار نکردم.

Tuesday, 27 March 2012

در بارگاهش

"عرض شود که شما خودتان مشاهده می کنید که،  هر موقع البته که سر مبارک با ته تان بازی نکند، که این مادر قحبه ها رویشان بد فرم زیاد شده. دیگر با جان ستاندن و هول و هراس ملک الموت و چه می دانم داس به دوشی و قیافه ی اسکلت و این ها به راه نمی آیند. بی زحمت به اختیارات این حقیر حداقل سیخ داغ در حین حیات و انگشت کردن و کون گذاشتن و این ها را هم اضافه کنید لطفا."
 عاروق صداداری از دهانم می پرد و بوی الکل دماغم را پر می کند. دست می کشم روی قلنبیدگی کتم. نوک بطری از جیبم زده بیرون. منتظر جواب نمی شوم. سرم را می اندازم زیر و می روم بیرون.

Saturday, 24 March 2012

سه یک

فایده نداره ، آریل داستو بکش کنار . گبی ، میدونم بوق راف تا روز آخر توقیف شده ، دلیلش رو هم از کون اون دوتا بچه بپرس . اما این ایده من نبود .

دو یک

yes Uri , yes Gab, Yes Mich ,  Yes Raph ,It is a group blog ! What ? who said group sex ? wait.

با شمایانم

برای هابیل و قابیل، صحنه داخلی، در حال گذاشتن کـــون هم در غار:
"بخوان... بخوان جا-کش: اتل متل توتوله، کــس ننه ت چجوره*"

*این مورد در بحبوحه ی جنگ اول جهانی با گاو حسن معاوضه خواهد شد.

Tuesday, 20 March 2012

یک یک

تازه تمام شده ایم و گیجیم .و در واقع تازه شروع شده ایم و گیجیم . دقت کنید میفهمید چی میگیم . ما اول یک پایانیم . الان فهمیدید ؟ همانا هرگز نفهمیدید .