Tuesday, 27 March 2012

در بارگاهش

"عرض شود که شما خودتان مشاهده می کنید که،  هر موقع البته که سر مبارک با ته تان بازی نکند، که این مادر قحبه ها رویشان بد فرم زیاد شده. دیگر با جان ستاندن و هول و هراس ملک الموت و چه می دانم داس به دوشی و قیافه ی اسکلت و این ها به راه نمی آیند. بی زحمت به اختیارات این حقیر حداقل سیخ داغ در حین حیات و انگشت کردن و کون گذاشتن و این ها را هم اضافه کنید لطفا."
 عاروق صداداری از دهانم می پرد و بوی الکل دماغم را پر می کند. دست می کشم روی قلنبیدگی کتم. نوک بطری از جیبم زده بیرون. منتظر جواب نمی شوم. سرم را می اندازم زیر و می روم بیرون.

No comments:

Post a Comment